جدول جو
جدول جو

معنی ابن الیوم - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الیوم
(اِ نُلْ یَ)
کسی که در اندیشۀ فردا نباشد و امروز را غنیمت داند، دلیل. هادی، کسی که از گفتۀ خود نگردد
لغت نامه دهخدا
ابن الیوم
بی فکر بی خیال لاقید لاابالی
تصویری از ابن الیوم
تصویر ابن الیوم
فرهنگ لغت هوشیار
ابن الیوم
((~. یَ))
بی خیال، بی قید
تصویری از ابن الیوم
تصویر ابن الیوم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُل کَ)
قطف. (تاج العروس). خوشۀ انگور
لغت نامه دهخدا
(اِ نُطْ طَ)
حجر. سنگ
لغت نامه دهخدا
(اِ نُسْ س ؟)
مدینه ابن السلم، نام شهری به اسپانیا. (دمشقی)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ)
فرزند راستین. فرزند حقیقی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ اَیْ یا)
اهل زمانه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ)
ابن ادیمین. سقاء. مشک
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن یوم
تصویر ابن یوم
روززاد سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار